عضو شورای عالی حوزه با بیان اینکه برخی به اشتباه، تقیه ائمه معصومین(ع) را به معنای سازش با دشمن معنا میکنند گفت: اگر چه اهل بیت(ع) تقیه داشتهاند اما سازش با دشمن در قاموس آنان نمیگنجد.
آیتالله رضا استادی، شامگاه دوشنبه، ۱۷ آبانماه در ادامه تفسیر سوره مبارکه مؤمنون در دارالقرآن علامه طباطبایی در مورد آیات ۷۵ به بعد این سوره گفت: همانطور که علامه طباطبایی در تفسیر آیات قبل فرمود مشکل کفار و مشرکان این است که نمیخواهند حق را قبول کنند و در آیات بعد هم ادامه داد برای برگرداندن اینها دو راه وجود دارد؛ یکی اینکه مشمول رحمت و لطف الهی قرار گیرند که اینها در زمره این افراد نیستند و راه دوم این است که آنان را گرفتار مشکلات کنیم تا به راه خدا برگردند ولی گرفتارشان هم کردیم و باز فایده نداشت و در نهایت مرگشان فرا رسید و دچار عذاب شدید خواهند شد.
این استاد تفسیر با اشاره به آیه ۷۷ این سوره «حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ» افزود: عذاب شدید در این آیه، همان عذابی است که بعد از مرگ برای آنان ایجاد میشود و راه خلاصی نیز از آن ندارند و هر عذری نیز که ممکن بود به آن معتذر شوند خداوند رد کرد؛ زیرا تنها عاملی که سبب شده اینها خدا و نبوت را قبول نکنند تبعیت از هوی و کراهت از تبعیت از حق است.
استاد حوزه علمیه با اشاره به ارتباط میان آیات گذشته با آیات ۷۸ تا ۸۰ اظهار کرد: علامه فرموده است که خداوند در این ایات اتمام حجت به کفار و مشرکان کرده و فرموده باید از خدایی که به انسان چشم و گوش و قلب و ... داده است، تشکر کنیم که شکر آن پذیرش خداوند و حق است. در ادامه نیز تاکید کرده است که گردش آسمان و زمین در دست خداوند است ولی چرا ای انسان در آن تعقل نمیکنی.
وی اظهار کرد: خداوند در این آیات ابتدا به ابداع و انشاء دو نعمت سمع و بصر اشاره کرده است؛ در قرآن ابصار، مکررا آمده ولی سمع همیشه مفرد آمده و دلیل آن سازگاری بیشتر سمع با فصاحت و بلاغت است، در حالی که برخی به اشتباه میگویند به کار بردن اسماع یعنی جمع سمع، غلط است.
استادی با بیان اینکه خلق آفرینش ابداع و انشاء بوده گفت: یعنی نمونه نداشته و ماده اولیه آن در نزد خداوند بوده است؛ این دو نعمت در وجود نباتات نیست و همین دو نعمت وجه ممیزه حیوانات از نباتات است و همین دو عامل سبب کسب منفعت و دوری از ضرر برای انسان و باعث فعالیت ارادی اوست.
این استاد تفسیر اظهار کرد: علامه در معنای فؤاد، فرموده است فؤاد نعمتی است که مخصوص انسان است و حیوانات آن را ندارند و سبب می شود تا فعالیت چشم و گوش نیز بسیار بیشتر شود؛ لذا نباید فؤاد را به معنای قلب ظاهری بگیریم و بگوییم قلب در حیوانات هم وجود دارد؛ زیرا با اعطای نعمت فؤاد به انسان، انسان به فوق محسوسات راه مییابد و میتواند به واسطه آن تعقل کند؛ از این رو وقتی گفته میشود انسان، حیوان ناطق است، ناطق در اینجا به معنای مدرک کلیات است و همین درک سبب میشود تا انسان به پیشرفتهای شگرف در علوم مختلف برسد.
عضو شورای عالی حوزههای علمیه با اشاره به آیه ۷۹ این سوره «وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» تصریح کرد: «ذرا» در اینجا به معنای «خلق» است؛ یعنی وقتی خداوند به شما چشم و گوش و فؤاد داد شمار را روی زمین قرار داد و شما را پخش و گسترده کرد و بدانید همین طور که گسترده شدهاید روزی هم جمع خواهید شد.
روش علامه در تفسیر
وی با طرح این سؤال که چه رابطهای میان اعطای نعماتی مثل چشم و گوش و ... با آیه ۸۰ اظهار کرد: اگرچه ممکن است فاصله نزول میان برخی آیات زیاد باشد و یک آیه ای دو سال یعد از آیه دیگر نازل شده باشد ولی همین که به دستور پیامبر این آیات به شکل فعلی چینش شده میتواند دلیلی بر ارتباط میان آنان باشد؛ علامه طباطبایی نیز معتقد است که وقتی انسان در قرآن تدبر کند میفهمد که آیاتی از یک سوره با همدیگر مرتبط هستند؛ ایشان با تدبر در قرآن ارتباطاتی میان آیات پیدا کرده است و یکی از دلایل تمایز ایشان با مفسران دیگر در همین است و حتی برخی ایراداتی که مفسران به ایشان می گیرند در همین مسایل ذوقی و برداشتهای ذوقی ایشان در برقرارکردن ارتباط میان آیات است وگرنه جایی که روایاتی هست و مطلب روشن است اختلافی نیست.
استادی اظهار کرد: علامه در ارتباط میان آیه ۸۰ «وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» با چند آیه قبل فرموده خداوندی که چشم و گوش و فؤاد به انسان داد تا عالم شود و تاکید کرد بشری که با علم روی زمین زندگی می کند باید مرگ و حشری هم داشته باشد یعنی حشر بدون حیات و مرگ ممکن نیست و موت و حیات نیز جز با گذر زمان و رفت و آمد شب و روز ممکن نیست؛ در هر صورت ایشان ارتباط میان این آیات را بیان فرموده و تاکید کرده که مضامین آیات سه گانه، اشاره دارد به دور کاملی از تدبیر امر انسان از زمانی که خلق شده تا زمانی که میمیرد.
چرا امام حسن صلح کرد؟
آیت الله استادی در بخش دوم سخنانش ضمن تسلیت شهادت امام حسن(ع) با طرح این سؤال که برخی میپرسند چرا امام حسن(ع) صلح و امام حسین(ع) قیام کرده است گفت: در ذهن عامه مردم این است که قیام بهتر از صلح است در حالی که روایت داریم که امام حسین و امام حسن امام هستند چه قیام و چه قعود کنند. در توضیح این مسئله لازم است بیان شود که برخی افعال، مطلقا خوب و برخی مطلقا بد است یعنی عقل به بدی و خوبی آن حکم میکند که مصداق روشن و جامع آن ظلم و عدل است و عدل بدون استثنا خوب و ظلم مطلقا بد است؛ یا مثال دیگر اطاعت عبد از مولی که مطلقا خوب است همچنین شکر و کفران نیز این طور است؛ ولی با گذر کردن از این مثال ها، مواردی وجود دارد که غالبا خوب است ولی در برخی موارد خوب نیست مانند صدق و کذب که صدق در برخی جاها خوب نیست و یا دروغ در برخی موارد اشکالی ندارد؛ نوع سوم افعال هست که نه مطلقا بد و نه مطلقا خوب بلکه مساوی است و صبح و جنگ نیز این طور است یعنی جنگ در برخی موارد بد و در برخی موارد خوب است و اگر هر کدام به موقع انجام شود خوب است و داستان امام حسن و امام حسین این طور است و امام در شرایط درستی دست به صلح زدند زیرا جز صلح صلاح نبوده است.
آیت الله استادی عنوان کرد: هر عاقل دلسوز دین و مردم اگر در شرایط امام حسن بود صلح می کرد؛ اینکه گفته می شود امام ده سال با معاویه زندگی کرد و قیامی نکرد و امام حسین نیز ده سال وارد معرکه نبرد نشد به همین دلیل است ولی بعد از معاویه اوضاع طوری بود که امام دست به قیام زد و ما هم در منابر باید این منطق درست را برای مردم بیان کنیم و به شعور و دیانت افراد اعتماد کنیم.
عضو شورای عالی حوزههای علمیه با اشاره به قیام امام و عدم قیام آیتالله بروجردی ادامه داد: آیت الله العظمی بروجردی نیز همانند امام(ره) فردی متدین و متوجه اوضاع بوده ولی مصلحت در آن دوره این بوده است که قیامی صورت نگیرد؛ مسئله صلح امام حسن(ع) نیز همانند قیام امام حسین(ع) بوده ضمن اینکه ایشان طبق دستور الهی عمل میکردند و اگر در صلح نامه امام حسن دقت کنیم قیودی وجود دارد که نشان میدهد امام عقبنشینی نکرده ولی معاویه به خاطر خباثت، مفاد قرارداد را زیر پا گذاشت.
فرق تقیه و سازش
این استاد حوزه همچنین با اشاره به احتمال ولادت امام کاظم(ع) در روز هفتم صفر گفت: این امام در دوره زندگی خود تحت مراقبت شدید بوده است و برخی گفته اند ۱۴ سال در زندان بودند که اگر درست هم نباشد و چهار سال صحیح باشد باز هم نشانگر خفقان دوران ایشان بوده و این امام مجبور به تقیه بودند.
وی با تاکید بر تبیین درست تقیه برای مردم اظهار کرد: تقیه گاهی بهانه برای برخی افراد است مثلا یک روحانی بخواهد در دوره شاه خائن از شاهی سفاک تمجید کند و بعد بگوید تقیه کردم که چنین چیزی به هیچ وجه مورد تایید نیست و طرف می خواهد به جایی برسد تقیه را بهانه برای آن کرده است نوع دیگر تقیه این است که طرف با این بهانه وارد دایره حکومت ظلمه میشود و کار آنان را تایید کند و نوع سوم نیز این است که تقیه کنند و بگویند کاری از دست ما بر نمیآید که تقیه ائمه این نوع هم نبوده است بلکه در کنار تقیه ائمه(ع)، روشنگری وجود داشته و ائمه از اصول صرفنظر نکردهاند و در پی فرصت بودند تا اصول را بیان کنند به همین دلیل هم خلفا، ائمه(ع) را به شهادت میرساندند زیرا ائمه(ع) دست از تبلیغ دین برنمیداشتند.
وی عنوان کرد: تقیه در روایات، برای کمک به دین و متدینین است و در این صورت مورد پذیرش است ولی اگر تقیه بهانه برای بی دینی باشد قابل قبول نیست.
آیت الله استادی با بیان اینکه سازش در زمان ما معنای بدی دارد تصریح کرد: امروز وقتی سخن از سازش با آمریکا مطرح می شود همه لعن میکنند؛ بنابراین نباید کسی تصور کند ائمه نیز سازش کردند البته تقیه در زمان ائمه(ع) بوده ولی سازش به هیچ وجه در کار نبوده و چنین چیزی در قاموس ائمه(ع) نمیگنجد؛ به همین دلیل هیچ مورخی ننوشته و در هیچ تاریخی نیامده که امام حسن(ع) با معاویه سازش کرد، معاویه دشمن امام بود و امام نیز مرتب به دنبال روشنگری علیه او بود.
آیت الله استادی با بیان اینکه برخی صلح امام حسن را مستندی تاریخی برای سازش با دشمن عنوان میکنند تاکید کرد: باید معنای سازش به خوبی روشن شود که آیا فردی سازش میکند که وارد گروه دشمنان شود و کارهای آنان را انجام دهد و یا سازش می کند که قصد دارد نفعی به مسلمین برسد که اگر این طور باشد نباید نام آن را سازش بگذاریم. به هر حال، تقیه واقعیتی است که باید روشن شود ولی ائمه قطعا سازش با دشمن خود نداشتند و بهترین استدلال هم این است که اگر ائمه سازش کردند چرا به زندان افتادند و تحت فشار حکومتها بودند؟.
بازتاب خبر در رسانه ها :
---------------------
در پی خیزش گسترده و سرتاسری دانشجویان در آمریکا در حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین، مرتضی نجفی قدسی در یادداشتی چنین آورده است: